سازمان بین المللی کار (ILO) روز جهانی مبارزه با کار کودکان را در سال 2002 با هدف تمرکز بر گستره جهانی کار کودکان و اقدامات و تلاش های لازم برای حذف آن آغاز کرد. هر سال در 12 ژوئن – روز 22 خرداد به تاریخ ایران، روز جهانی دولت ها، سازمان های کارفرمایی و کارگری، جامعه مدنی و همچنین میلیون ها نفر از سراسر جهان را گرد هم می آورد تا وضعیت اسفناک کودکان کار و آنچه که می توان برای کمک به آنها انجام داد برجسته شود.
روز جهانی مبارزه با کار کودکان (World Day Against Child Labour ) هر ساله در ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) برگذار میشود و هدف آن تقویت جنبش جهانی بر ضد کار کودکان است.
اهداف توسعه پایدار (SDGs) که توسط رهبران جهان در سال 2015 تصویب شد، شامل تعهد جهانی مجدد برای پایان دادن به کار کودکان است. به طور خاص، هدف از اهداف توسعه پایدار از جامعه جهانی میخواهد: «اقدامات فوری و مؤثر برای ریشهکن کردن کار اجباری، پایان دادن به بردهداری مدرن و قاچاق انسان و تضمین ممنوعیت و حذف بدترین اشکال کار کودکان، از جمله استخدام استفاده از کودکان سرباز و تا سال 2025 پایان دادن به کار کودکان در تمام اشکال آن.”
آموزش اولین قدم برای پایان دادن اسعمار کودکان
امروزه در سراسر جهان حدود 218 میلیون کودک کار می کنند که بسیاری از آنها تمام وقت هستند. آنها به مدرسه نمی روند و زمان کمی برای بازی دارند یا اصلاً وقت ندارند. بسیاری از آنها تغذیه یا مراقبت مناسبی دریافت نمی کنند. آنها از فرصت کودکی محروم هستند.
بیش از نیمی از آنها در معرض بدترین اشکال کار کودکان مانند کار در محیط های خطرناک، برده داری یا سایر اشکال کار اجباری، فعالیت های غیرقانونی از جمله قاچاق مواد مخدر و فحشا و همچنین مشارکت در درگیری های مسلحانه قرار دارند.
برنامه ILO در مورد کار کودک (IPEC) با هدایت اصول مندرج در کنوانسیون حداقل سن، شماره 138 سازمان بین المللی کار و کنوانسیون شماره 182 بدترین اشکال کار کودک، برای دستیابی به لغو مؤثر کار کودکان تلاش می کند.
در کشور ما حداقل از سال 1378، تلاشی مردمی و خود جوش برای مبارزه با استثمار کودکان آغاز شده است و این تلاش مردمی در قالب NGOهای حامی کودکان، چراغی هر چند کم سو را بر تاریکخانه های بهره کشی از کودکان افکنده است.
در طی این سال ها فعالان و دوستداران حقوق کودک همواره بر رعایت حقوق این دسته از کودکان و کرامت انسانی آنان تاکید داشته اند و شاید نتیجه همین تلاش ها بوده که دولت ها را به واکنش واداشته است. طرح های مختلف برای ساماندهی این دسته از کودکان در اصل تلاش دولتمردان برای رویارویی با پدیده اشتغال کودکان بوده است که سازمان های غیردولتی در برجسته کردن آن در جامعه نقس اساسی را ایفاء کرده اند.
تلاش دولتمردان اما بنا به دلایل بسیار زیاد به سرعت رو به انحراف رفت. شتابزدگی و عدم مطالعه مقدماتی بر روی پدیده اشتغال کودکان در کشور از جمله دلایل این انحراف بود. از بدو فعالیت سازمان های دولتی با محوریت سازمان بهزیستی و شهرداری، تشکل های غیردولتی مدام بر تصحیح رویه آنچه که ساماندهی کودکان خیابانی نام گذاری شد، تاکید داشته اند.
ستاد ساماندهی کودکان خیابانی متشکل از 15 نهاد دولتی تشکیل شد و هر ساله بودجه ای را به همین منظور تصویب می کردند، اما هیچگاه تغییری در وضعیت کودکان کار و خیابان ایجاد نشده است. سازمان های متولی ساماندهی کودکان خیابانی اما همچنان بر رویه ای که در پیش گرفته بودند تاکید داشته اند.
همه کارهای انجام شده توسط کودکان نباید به عنوان کار کودک طبقه بندی شود که باید حذف شود. مشارکت کودکان یا نوجوانان در کارهایی که بر سلامتی و رشد شخصی آنها تأثیر نمی گذارد یا در تحصیل آنها اختلال ایجاد نمی کند، به طور کلی چیزی مثبت تلقی می شود.
این شامل فعالیت هایی مانند کمک به والدین در اطراف خانه، کمک به یک تجارت خانوادگی یا کسب پول توجیبی خارج از ساعات مدرسه و در تعطیلات مدرسه می شود. این نوع فعالیت ها به رشد کودکان و رفاه خانواده آنها کمک می کند. آنها مهارت ها و تجربه هایی را در اختیار آنها قرار می دهند و به آنها کمک می کنند تا در طول زندگی بزرگسالی خود، اعضای مولد جامعه باشند.
کار کودک کاری است که به ضرر و به خطر افتادن کودک انجام می شود و برخلاف قوانین بین المللی و قوانین ملی است. این امر یا کودکان را از تحصیل محروم می کند یا آنها را ملزم می کند که بار دوگانه تحصیل و کار را به دوش بکشند. کار کودکان که باید حذف شود زیرمجموعه ای از کودکان در اشتغال است. آن شامل:
همه بدترین اشکال «بی قید و شرط» کار کودک، مانند برده داری یا اعمال مشابه برده داری، استفاده از کودک برای فحشا یا فعالیت های غیرقانونی؛
کارهایی که توسط کودکان زیر حداقل سن قانونی برای آن نوع کار انجام می شود، همانطور که توسط قوانین ملی مطابق با استانداردهای بین المللی تعریف شده است.
بدترین اشکال کار کودکان شامل بردگی کودکان، جدا شدن از خانواده، قرار گرفتن در معرض خطرات و بیماری های جدی و/یا رها شدن برای مراقبت از خود در خیابان های شهرهای بزرگ – اغلب در سنین بسیار پایین است. اینکه آیا اشکال خاصی از «کار» را می توان «کودک کار» نامید یا نه، به سن کودک، نوع و ساعات کار انجام شده، شرایطی که تحت آن انجام می شود و اهدافی که توسط هر کشور دنبال می شود بستگی دارد. پاسخ از کشوری به کشور دیگر و همچنین در میان بخش های داخل کشورها متفاوت است.
یکی از اهداف اصلی سازمان بین المللی کار (ILO) در زمان تأسیس آن در سال 1919، لغو کار کودکان بود. از لحاظ تاریخی، ابزار اصلی ILO در تعقیب هدف لغو مؤثر کار کودکان، اتخاذ و نظارت بر استانداردهای کار بوده است که مفهوم حداقل سن برای پذیرش در کار یا کار را در بر می گیرد.
علاوه بر این، از سال 1919 به بعد، این اصل که استانداردهای حداقل سن باید با تحصیل در ارتباط باشد، بخشی از سنت ILO در تنظیم استاندارد در این زمینه بوده است. کنوانسیون شماره 138 مقرر می دارد که حداقل سن برای پذیرش در استخدام نباید کمتر از سن اتمام تحصیل اجباری باشد.
تصویب کنوانسیون شماره 182 توسط سازمان بین المللی کار در سال 1999 اجماع جهانی در مورد حذف کار کودکان را تثبیت کرد. بدون رها کردن هدف کلی که در کنوانسیون شماره 138، مبنی بر لغو مؤثر کار کودکان بیان شده است، تمرکز بسیار مورد نیاز را فراهم کرد. علاوه بر این، مفهوم بدترین اشکال به تعیین اولویتها کمک میکند و میتواند بهعنوان نقطه ورود برای مقابله با مشکل اصلی کار کودکان استفاده شود. این مفهوم همچنین کمک می کند تا توجه به تأثیر کار بر کودکان و همچنین کاری که انجام می دهند، جلب شود.
🔹 بدترین اشکال بی قید و شرط کار کودک، که در سطح بین المللی به عنوان برده داری، قاچاق، اسارت بدهی و سایر اشکال کار اجباری، استخدام اجباری کودکان برای استفاده در درگیری های مسلحانه، فحشا و پورنوگرافی و فعالیت های غیرقانونی تعریف می شود.
🔹 کاری که توسط کودکی انجام می شود که کمتر از حداقل سن تعیین شده برای آن نوع کار باشد (که توسط قوانین ملی، مطابق با استانداردهای پذیرفته شده بین المللی تعریف شده است) و بنابراین احتمالاً مانع از تحصیل و رشد کامل کودک می شود.
🔹 کاری که به دلیل ماهیت یا به دلیل شرایطی که در آن انجام می شود، سلامت جسمی، روحی یا اخلاقی کودک را به خطر می اندازد، به عنوان “کار خطرناک” شناخته می شود.